پاسخ به پورپیرار - معرفی آثار باستانی ایران از عهد هخامنشی تا صفوی - بخش سوم
۱- قلعه دختر- فیروزآباد / ساسانی :
از ديگر آثار دوره ساساني جلگه فيروزآباد، قلعه اي است كه در بالاي كوهستان و مشرف بر رودخانه تنگ و در فاصله 6 كيلومتري شهر امروزي فيروزآباد واقع شده است. اين دژ مستحكم و به نسبت بزرگ كه بر تمام منطقه تسلط دارد در زمان شاپور اول ساساني و به احتمال زياد براي ديدباني و حفاظت از پايتخت اوليه ساسانيان در شهر گور، بوجود آمده است. قلعه دختر داراي اتاقها و راهروهاي تو در تويي است كه در ساختن آنها از سنگهاي نتراشيده و گچ ساروج استفاده شده است. اين قلعه در مقايسه با بناهاي مربوط به اردشير بابكان، از استحكام كمتري برخوردار است و سقفهاي آن نيز به صورت طاقي ميباشد.از ويژگيهاي اين قلعه داشتن مخزن آب سنگي است كه در دل كوه ايجاد كردهاند و در مواقع مورد نياز احتياجات قلعه را بر طرف ميكرده است. قلعه دختر در سال 1315 در فهرست آثار ملي به ثبت رسيد.از ديگر مصارف اين دژ نگهداري از زندانيان خطرناك و يا مكاني براي پناه آوردن پادشاه شكست خورده در جنگ بود كه با وجود انبارهاي غذا و منابع آبي كه به رودخانه وصل بود و همچنين زمينهاي كشاورزي اطراف ميتوانستند مدت زيادي در مقابل محاصره و حمله دشمن دوام بياورند.
تصویری از قلعه دختر - فیروزآباد فارس
۲- قلعه اردشیر و قلعه دختر - کرمان / ساسانی :
از دیگر آثار معماری موجود از دوران قبل از اسلام می توان به قلعه دختر و قلعه اردشیر اشاره كرده قلعه دختر از قدیمی ترین آثار تاریخی در شهر كرمان است : این قلعه كه در بیشتر تواریخ به نام قلعه كوه آمده و در مشرق كرمان بر افراز صخره ای از سنگ قرار گرفته است.
آثار بر جای مانده از دو قلعه دختر و اردشير از نمونه های بسيار ديدني قلاع بزرگ قديمي و تاريخي کشور است که ابنيه موجود در آنها به دو بخش قابل تقسيم مي باشد . بخشي که بر فراز قله نسبتا مرتفع جنوب شرقي واقع گرديده و سابقا قلعه کوه ناميده مي شد که کاملا به دليل وضعيت طبيعي از قاعده ديگر مجزاست.
بخش دوم بر فراز کوه کوتاه تری قرار دارد و به قلعه دختر مرسوم است، قسمتي از اين قلاع به نام اردشير شهرت دارد.قلعه اردشير در بالای کوه مرتفعي واقع و ديوار های آن از خشت های بسيار ضخيم ساخته شده که ابعاد خشت های معمولي و متداول بسيار بزرگتر مي باشد.
قطعات کاشي پيدا شده در محوطه قلعه نشان مي دهد که بعضي از ابنيه موجود در قلعه علاوه بر کاربرد نظامي جنبه بزمي و عبادي نيز داشته بطوريکه از هنر و ذوق در تزئين آنها استفاده شده است.در بخش جنوبي قلعه اردشير کوهي به نسبت بلند ديده مي شود که از اواسط آن پلکاني برای رسيدن بر فراز آن تراشيده اند که حدودا دارای يک صد و سي پله مي باشد به شرحي که در روضه الصفا آمده است: اردشير بن بابک بر گردش حصار انداخت و بردشيرش ناميد. احتمالا اين محل نقار خانه بوده که بعدا به اين مجموعه اضافه شده است.
این قلعه نیز در زمانهای مختلف تعمیر شده است . اولین بار در حكومت ابوعلی محمد بن الیاس ( 322 قمری - 933 میلادی ) تعمیر صورت گرفت ، در زمان سلجوقیان نیز « قلعه دختر » پناهگاه كرمانیان محسوب می شد . در تاریخ افضل آمده یكی از قلاع كوچك موسوم به گوهریه بوده و برجهای قلعه نیز نام های مخصوص به خود داشته كه از آن میان نام برج فیروزه به ما رسیده است . در تاریخ دوره فراختییان بار دیگر نام این قلعه آمده و آن وقتی است كه شاهزاده سیور غتمش به دست خواهرش پادشاه خاتون در این قلعه محبوس می شود .
۳- قلعه دختر - شوراب گناباد / ساسانی :
اين قلعه سنگي در حدود 15 كيلومتري شهر گناباد در روستايي به نام شوراب بر بلندي قرار گرفته است . وجه تسميه اين بنا به دليل انتساب آن به «ناهيد » الهه آب و بركت و زيبايي است كه مورد پرستش و احترام ايرانيان در آيين پيش از اسلام بوده است . قلعه دختر شوراب گناباد از ابنيه دوران ساساني و مركب از سه فضاي معماري است كه تمامي آنها به صورت برآمدگي بقاياي ساختماني از شرق به غرب بر روي محدوده قلعه بنياد شده است . بخش تحتاني آن مدخل قلعه به شمار آمده و مشتمل بر برج مدور ، رشته بلندي دالان هاي مسقف با ديوارهاي عريض و نيم برج هاي تقويت كننده است . قسمت فوقاني آن نيز اختصاص به تالار ها ، اطاق هاي وسيع و برج هاي مدور و نيم دايره اي داشته است . شواهد موجود حاكي از اين است كه اين قلعه در دوران پس از اسلام (در دوره اسماعیلیه) مرمت شده و گسترش يافته است.
تصویری از قلعه دختر شوراب گناباد
۴- قلعه بمپور بلوچستان/ اشکانی- ساسانی :
قلعه بمپور با عمري به بلندي بيش از 2000 سال اين قلعه با زخمهايي كه از پس تاريخ در اثر جنگها و بلاياي طبيعي سيلي شنهاي روان صحراي مقابلش همچنان بر فراز تپهاي چشم بينندگان را حتي از فرسنگ ها راه دور به خود خيره ميسازد. قدمت اين قلعه كه در 24 كيلومتري غرب ايرانشهر و در جوار شهر بمپور قرار گرفته، به دوره به دوران اشكاني و ساساني ميرسد. قلعه بمپور در گذشته يكي از استوارترين پناهگاههاي بلوچستان به شمار ميآمده است. به همين دليل، بارها در زمانهاي مختلف و بخصوص در دوره قاجاريه محاصره و به توپ بسته شده است. بناي قلعه به صورت دو تكه ساخته شده كه از نظر ارتفاع، اين 2 بخش با هم يكسان نيستند. صحن پايين كه در ورودي در ديواره شرقي آن قرار گرفته و برجهايي چند نيز آن را احاطه كردهاند، مقر ساخلو منطقه مسكوني و نظامي بوده است. علاوه بر اين، اصطبل اسبها و يك نقب براي فرار از محاصره به هنگام تسخير احتمالي قلعه نيز به شمار ميآمده است. قسمت فوقاني قلعه ارگ و حاكمنشين بوده است. بلندي تپه از صحن پايين بيشتر بوده به حدي كه نفوذ به داخل ارگ براي مهاجمان به علت بلندي و شيب تند تپه، كار سادهاي نبوده است. در ديواره اطراف قلعه 10 برج دفاعي قرار داشته است.
تصویری از قلعه بمپور
۵- گنبد جبلیه- کرمان/ ساسانی :
بنای تاریخی است که به شکل گنبد منفردی بر روی یک ساختمان پنج ضلعی در دامنه بنای شیوشگان ( سید حسین فعلی ) و در دوره ساسانیان ساخته شده است. این ساختمان آتشکده ای بوده است و در داخل آن مقبره ای قرار دارد. احتمالا ابوعلی محمد بن الیاس که در قرن چهارم ه . ق می زیسته در تعمیر آن نقش اساسی داشته است.
: ۶ـ نقوش برجسته تنگ سروک ـ کهگیلویه ـ دوره اشکانی
اين نقوش در فاصله 50 کيلومتري شمال بهبهان ، بخش ليکک شهرستان کهگيلويه قرار دارد و قدمت آن به 299 ميلادي يعني به دوره اشکاني مي رسد و مربوط به شاهزادگان اليمائي است.
نقوش برجسته تنگ سروک در سال 1841 ميلادي به وسيله «آقاي بارون دبود» (سياح روسي) تشخيص داده شد و براي اولين بارآقاي الستين در کتاب موسوم به جاده هاي قديم ايران غربي منتشر شد.
از تاريخ 1952 آقاي هنينگ اين نقوش و کتيبه هاي آن را با دقت مورد مطالعه قرار داد. نقش تنگ سروک که بر صخره اي در يک دره بلند از پايه هاي زاگرس در شهرستان کهگيلويه تراشيده شده ، به يک شاهزاده اليمائيد که يک شاهزاده نشين تابع اشکانيان بوده منسوب است.
در تنگ سروک حداقل چهار مجموعه نقش برجسته موجود در سنگي که از کوه جدا شده و به شرح زير مي باشد:
الف ) اولين نقش دو نفر را در حال ايستاده نشان مي دهد که هر دو قبا و شلواري به سبک لباسهاي عهد اشکاني پوشيده اند. نماي شرقي اين تخته سنگ شخصي را نشان مي دهد که روي تختي دراز کشيده در حدود 600 متر دورتر در مجموعه اي از نقوش برجسته ديگري است که احتمالا قسمت اصلي اين مجالس را نشان مي دهد.
ب ) روی نمای غربی تخته سنگ اولی ، نقوش در سه ردیف دیده می شود که در نقوش دیگر بهتر محفوظ مانده اند. در ردیف بالا از قسمت چپ ابتدا فردی که شاید شاه باشد روی تختی نشسته در طرفین او اشخاصی ایستاده اند ، در نقش وسط سواری به شیری حمله کرده است و در بالای او کتیبه ای به خط پهلوی اشکانی دیده می شود. در ردیف پایین مردی با یک شیر در حال جنگ است. در طرف شمال غربی این تخته سنگ یک نفر روحانی در کنار آتشدانی ایستاده و آتشدان روی سکوی سه طبقه ای قرار دارد.
روی طبقه زیرین این سکو کتیبه ای به خط پهلوی اشکانی است. روی نمای شمالی آن نیز مجلسی در دو طبقه نمایانده شده است. در طبقه بالا مردی خوابیده و تاجی در دست دارد و بر روی دست چپ خود لمیده است و در سمت چپ این شخص سه سرباز نیزه به دست دارند و در لابلای آنها سه خط به زبان پهلوی اشکانی نوشته شده است. در طبقه زیرین شبیه سه نفر نمایان است که کمی پاک شده است.
ج) به فاصله کمی در طرف شمال این تخته سنگ نقش برجسته دیگری است که روی نمای جنوبی آن یک اسب سوار نشان داده شده است.
د) در حدود شش متر دورتر یک تخته سنگ دیده می شود مه از کوه بیرون آمده و روی آن مجالس مذهبی مانند ، اشخاصی که در کنار آتشدان نقش شده است دیده می شود.
هنینگ زمان این نقوش را در حدود آخرین ربع قرن دوم میلادی یا اوایل قرن سوم می داند.
شاهزاده ای به صورت سواری مصور شده است که شیری را می کشد و یا با دشمنی جنگ تن به تن می کند و این برای اجتماعی که بر چشت اسب زندگی می کنند تصویری مطلوب است. در جای دیگر همان شاهزاده دیده می شود که ایستاده و بزرگتر از اشخاص دیگر در صحنه است و شاهزاده ای را به تخت می نشاند ، بعد در برابر یک قربانگاه که به شکل تخته سنگ مخروطی شکل است و دیهیمی روی آن قرار دارد به ستایش ایستاده است. سپس در طرف چپ قربانگاه بر روی یک تخت که بر پایه سه عقاب قرار دارد به طرز ایرانیان نشسته و دست راست خود را با حلقه مظهر قدرت به سوی دو تن از سران تابع خود گسترده است. کمی دورتر مجلسی است که در آن یک ایزد به شاهزاده ای مقام می بخشد و پس از آن صحنه جنگ یک شاه که بر اسبی سوار استو خود و الستین زره بر تن دیده می شود که با نیزه خود به دشمن حمله می کند.
تنگ سروک - نقش برجسته
تنگ سروک - تصویری از نقش سوم
چند تصویر جدید از تنگ سروگ و نقوش آن