بررسي اسناد پوريم شناسي پورپيرار

( قسمت بيست و هشتم )


ناصر پورپيرار كه مدعي است در تاريخ ايران زمين هرگز سلسله اي بنام ساسانيان وجود نداشته است، از تصوير فرشته اي كه در سمت راست طاق بستان حجاري شده است ، بعنوان يكي از ادله خود استفاده مي كند و مي نويسد:

حالا نیكه ( فرشته ) را بر سر در تاق بستان ببینید با همان حلقه ی پیروزی و مودت و نیز شاخه گلی به نشانه ی دعوت به دوستی، و آن گاه که سایر نمونه های هویت یونانی را در حجاری های همین طاق بستان به شما عرضه کردم، به ریش آن دروغ پردازان جای خوش کرده در کرسی های ایران شناسی دانشگاه های کنیسه و کلیسایی غرب بخندید که با خریداری و یا تحمیق روشن فکری موظف ایران، این نیکه را که هیچ سابقه ی حضور مثلا در بناهای نیمه کاره ی تخت جمشید هم ندارد، یک حجاری در مجموعه ابنیه ی ساسانی معرفی کرده اند، که هیچ نشانه ای از آن ها جز از همین قبیل جعلیات نیافته ایم!!!

حالا به این تاق ارک کنستانتین درشهررم دقت کنید و شباهت بی نظیر آن را با طاق بستان در حوالی کرمانشاه بسنجید، که چه گونه هر دو نمونه از معماری واحد بازیلیکایی بهره برده اند. تنها تفاوت آن ها در پرچم پیروزی است که فرشته ی رمی به جای حلقه ی پیروزی به دست دارد. چه گونه روشن فکران ما برای پذیرش داستان های تاریخی موجود حتی حوصله ی ورق زدن یک مرجع مغایر را برای آگاهی بیش تر از خود نشان نداده و این مسخ شدگی مطلق، چه منطقی جز وابستگی و یا لاقل شیفتگی بی تعقل داشته است؟!!

( ناصر پورپيرار -  مدخلي بر ایران شناسی بی دروغ و بی نقاب، ۹۶) 


مي دانيم تاق بستان داراي سه قسمت است ( تاق كوچك ، تاق بزرگ و نگاره تاجگذاري اردشير دوم ) در فرهنگ ايران باستان، شهريار ( پادشاه ) ، نماينده اهورا مزدا در زمين بود. نگاهى به حكاكى هاى نهفته در نقش برجسته هاى شهرياران ايرانى، گواهى براين مدعاست. برهمين مبنا در نگاره ي تاجگذاري اردشير دوم ، شاه در میان و در سمت راست وی فروهر (FARAVAHAR) قرار دارد. برابر آیین ایرانیان باستان هر کس که می خواست شاه باشد لازم بود دارای شایستگی شاهی و فرکیانی (ایزدی)  باشد. از نیروی این فرکیانی است که شخص در کمالات روحانی و نفسانی آراسته می گردد و از سوی خداوند برای راهنمایی مردم برگزیده می شود. در آیین زرتشتیان، هر کس که مورد خشنودی پروردگار باشد خواه پادشاه، خواه پارسا یا خواه دانشمند، دارای فر ایزدی است.
 



نگاره ي فروهر همیشه در زمان باستان به صورتی که در  پائين نقش شده، نمایان است که در آن فروهر تاجی کنگره دار بر سر دارد و حلقه ی فر ایزدی را به شاه می دهد.


 


نگاره ي فروهر در كاخ خشايارشا در تخت جمشيد
( به حلقه  فر ايزدي كه در دست اوست توجه كنيد )  


تصوير فرشته  بر روي بشقاب  نقره ي ساساني ( به تشابه آن با فرشته حكاكي شده بر روي تاق بستان توجه فرمائيد )



 

 این بشقاب نقره ی ساسانی در موزه ی بریتانیا قرار دارد.    
 
حلقه كياني كه در مراسم تاجگذاري اردشير دوم توسط نگاره ي فروهر  به  وي  تحويل داده مي شود  شبيه حلقه اي است كه در دست فرشته حجاري شده بر روي  سمت راست تاق بستان قرار دارد. خود پورپيرار هم معترف است كه وجود اين حلقه در دستان فرشته مذكور تنها تفاوتي است كه بين آن و تصوير منقوش بر تاق ارك كنستانتين در شهر رم وجود دارد. بنابراين با استناد به مميزه مذكور و بودن  مشابه اين حلقه در نگاره اردشير  دوم بهنگام تاجگذاري، براحتي مي توان نتيجه گرفت كه تصوير فرشته تاق بستان آميزه اي است از هنر حجاري يوناني و ايراني و نه آنچنان كه پورپيرار مي گويد معماري صرف يوناني. لباس شاه ونگاره ی فروهر تا حدی یکسان است. هر دوی آنها شلواری چین دار به پا دارند که توسط بندی به مچ پایشان چسبیده است و اين طرز پوشش به هيچ وجه با پوشش يونانيان در ان زمان همخواني ندارد. درسمت چپ شاه، میترا یا مهر قرار دارد. مسیح از لحاظ تولد و آیینش بسیار شبیه میتراست. حتی بسیاری از آیینهای مسیحی همان آيين های میتراییسم هستند. تصویر وی در کنار تصویر شاه بیانگر پاک شدن قلب شاه از نفرت و روی آوردن به مهر ورزی است. پیکان های نوری از سر میترا در تمامی سمت ها پراکنده شده و هر پیکان نوریست که مهر می پراکند تا شاه را در بر گیرد. هم چنین میترا شاخه ای از نبات که «برسم» نام دارد در دست دارد که با آن مشغول اجرای آیین زایندگی و کامیابی است.   در  نگاره ي تاجگذاري اردشير دوم  ، ایزد مهر(ميترا) برروي گل نيلوفر آبيدر اسطوره ها آمده كه ایزد مهر از اين گل متولد شده است  و گفته شده كه مهر از پاک بانوی باکره‌ای به نام آناهیتا در دریاچه هامون به دنیا آمد در حالی که آن دو را دریایی از گل نیلوفر در برگرفته بود. فردوسی در شاهنامه میترا را فریدون و آناهیتا را فرانک نامیده است. در نگاره‌های باستاني، نقش ميترا/ مهر را معمولاً به شكل مردی كه پرتوهای نوراني بر گرد سرش ديده می‌شود، نشان می‌داده‌اند. اين سنت نگارگری در عصر ساسانی، به گونه افزودن پرتو يا هاله‌ای نورانی بر گرد سرِ پادشاهان و پس از آن بر سر پيامبران و شخصيت‌هاي دينی ادامه پيدا كرد.  نگاره ي ارزنده اي  از سده   چهارم پيش از ميلاد مسيح بر جاي مانده و در موزه آرميتاژ نگهداري مي شود  كه  خشايارشا را در حال نيايش آناهيتا كه سوار بر شير است نشان مي دهد. مرواريد یکی از نمادهای آیین مهر است که در نوشتارهای رمزآمیز عیسوی نیز یاد شده است. در سروده ای به زبان سریانی خطاب به عیسا، او را به مروارید همانند کرده و گفته است: بزرگ است شکوه تو؛ در آن تاجی که تو را نشانده اند، همانند نداری.ايستاده است.
در "تاق بستان" نیز فرشته ای دارای دیهیم  ( حلقه ) مروارید نشان بوده و فرشته دیگر، پیاله ای پر از مروارید دارد.
تصوير زير نگاره ای از یک شاهین هخامنشی نیز سه مروارید (یکی روی سر و دوتای دیگر در چنگالها) را نشان میدهد.آیا این عقاب همان لقب کوروش بزرگ در تورات، یعنی "شاهین شرق" میباشد؟   
 
همه اين مميزه ها نشانگر غير يوناني بودن نگاره هاي تاق بستان و اصالت ايراني آنانست.


 تاق بزرگ : بر سر در تاق  بزرگ كنگره هايي است كه در معماري هخامنشي هم ديده مي شود و پورپيرار عمدا" اين كنگره ها را  كه  شاهد ديگر بر واقعي نبودن ادعاي وي در خصوص معماري تاق مذكور است را ناديده گرفته است.  دو فرشته  (نيكه) كه نماد پيروزي هستند به صورت قرينه بر سر در اين تاق  ديده ميشوند.اصل اين فرشته ها از هنر يونان بوده و قبل از ميلاد مسيح  به معماري روم و بعد ها به هنر ساساني راه مي يابد.  دو درخت موسوم به درخت زندگي  با برگهايي شبيه برگ گنگرنيز بطور قرينه در طرفين ورودي تاق ديده ميشوند كه گفته مي شود اطباء در دوره ساساني از ميوه آن بعنوان داروا ستفاده مي كرده اند و هيچ ارتباطي با معماري يوناني ندارند.  
داخل اين تاق به دو طبقه مجزا تقسيم مي شود در طبقه فوقاني صحنه تاج ستاني خسرو پرويز در حالي كه وي در وسط و در حال دريافت حلقه سلطنت است ديده مي شود. در طرف راست صحنه مظهر اهورا مزدا و بر اساس نظريات جديدتر عاليترين مقام روحاني دين زردشت در عهد ساساني ( موبد موبدان ) درحال اعطاء اين حلقه است در طرف ديگر  آناهيتا يا ناهيد كه در ايران باستان به عنوان  ايزد بانوي آبهاي روان و الهه زيبايي ها پرستش مي شده است . وي كوزه اي كه از آن آب جاري است به دست  چپ و دردست ديگرش مشابه حلقه سلطنت ديده مي شود. . پوشاكي كه وي به تن دارد نمونه اي از پوشش بانوان ايراني در عهد ساساني است. حلقه كياني در نگاره  تاج گذاري اردشير بابكان نيز مشهود است.
                   
 

این  نگاره كه در ارتفاع دو متری از سطح زمین  در محوطه  نقش رجب قرار گرفته،  با توجه به کتیبه‌های آن به سه زبان قارسی میانه، پارتی و یونانی، صحنه‌ای را نشان می‌دهد که اردشیر بابکان (سمت راست) دارد حلقه  فر ايزدي را از اهورامزدا (سمت چپ) دریافت می‌کند؛ هم شاه و هم اهورامزدا سوار بر اسب‌اند و زیر پای اسب هرکدام   یک نفر افتاده‌است. فرد زیر پای اسب اردشیر باید اردوان (آخرین شاه اشکانی) باشد و دیگری اهریمن.   

نقش ديگر متعلق به شاپور اول است كه در طرف راست آن مظهر اهورامزدا سوار بر اسب نقر شده در حاليكه  حلقه فر ايزدي را به شاپور اعطاء مي‌كند ، در طرف چپ شاپور سوار بر اسب است و عده‌اي از بزرگان كشور عقب سر وي ايستاده‌اند
        



نقش ديگر نقش بهرام اول در تنگ چوگان است كه در حال دريافت فر كياني است . كتيبه اي نيز به خط پهلوي ساساني در بالاي سر بهرام  نقش شده و در زير پاي وي نقش دشمن او حجاري شده است




آيا همه اين ها نشانگر پيروي عامدانه نقوش از يك  سنت خاص ملي  و مذهبي ،  نيست؟