شعر و زبان ایرانی و هشت هزار سال تاریخ
مستعربان و شیفتگان ادب عرب پیوسته سخن از این مقوله رانده اند که ادب فارسی و شعر فارسی، دنباله روی ادب و شعر عرب بوده است و ایرانیان پیش از تسلط عرب و آشنایی با زبان عربی، نه شعر داشته اند و نه نثر! و برخی پا را از این هم فراتر نهاده و گفته اند که زبان بیان هم نداشته اند!! یعنی زبانی که پیش از آمدن اعراب به ایران، ایرانیان بدان گفتگو می کردند، قدرت بیان نداشت و زبانی مرده و بی حاصل بوده است و پس از آشنایی با زبان عربی، زبان نوزادی به نام زبان دری (پارسی) تولد یافت که این زبان دارای معیار گردید و بارور شد و با آن توانستند شعر بسرایند! و آثار ادبی به وجود آورند.
از این گونه سخنان لغو و ژاژ، بسیار گفته و نوشته اند ولی امروز در اثر به دست آمدن مآخذ و مدارک و اسناد و پژوهش های پژوهشگران دانشمند و بی نظر، بر پوچ و یاوه بودن این سخنان، واقف و آگاه شده ایم و با نهایت سرافرازی و خرسندی در می یابیم که نه تنها این اظهار نظرها جاهلانه و اغفالگرانه بوده است، بلکه حقیقت درست خلاف آن را به اثبات می رساند و گویای آن است که اعراب پیش از اسلام شعر نداشته و با نثر علمی نیز آشنا نبوده اند. نخستین گویندگان و سرایندگان شعر عربی به صورت موزون و مقفی و نویسندگان نثر علمی و ادبی، ایرانی بوده اند و داستان شعر دورۀ جاهلی نیز مجعول و ساته و پرداختۀ امویان نژادپرست بوده است.
عروض ایرانی پایه و اساس عروض عربی است زیرا عرب موسیقی نداشته تا عروض داشته باشد. عروض عرب از زمان خلیل ابن احمد ایرانی که آن را برای زبان عرب با استفاده از عروض و بحور اوزان شعر فارسی بر قواعدی نهاد، تا امروز همچنان بر همان حال ایستاده و هیچ گونه تنوعی از سوی سرایندگان عرب در آن راه نیافته است. و این خود بهترین و بارز ترین سند معتبر بر این است که عرب عروض نداشته است زیرا اگر در این فن ابتکاری داشت همانند ایرانیان به ابداع و ابتکار می پرداخت؛ نه آن که در این فن جامد، خشک و بی حرکت بر جای می ایستاد!
عروض ایرانی به دوران قبل از اسلام تعلق دارد یعنی زمان سروده شدن یشت ها و گاثا ها و سپس دوران هخامنشی، اشکانی و ساسانی. کسانی که با زبان اوستایی آشنایی دارند به خوبی آگاهند که اشعار منظوم یشت ها و گاثا ها در نهایت فصاحت و بلاغت و از لحاظ آهنگ کلام و معنی و محتوا در حد اعلای تصور، تفکر و پندار است. مهریشت و چند یشت دیگر که در آنها سخن از پهلوانان و پادشاهان اساتیری ایران آریایی در میان است، متعلق به ده ها قرن پیش از زرتشت است و بدین ترتیب، قدمت شعر در ایران آریایی به پیش از شش هزار سال قبل از میلاد مسیح می رسد.
مهر یشت پس از فروردین یشت بلند ترین یشت اوستای کنونی است و دارای 35 کرده و 146 بند است . دارای زبانی شیوا و استوار . بخش های پیش زرتشتی و اصلی این یشت را که باز مانده دوران کهن مهر پرستی است را می توان در بند های 2-48 ، 60-72 ، 75-87 ، 95-98 ، 104-114 ، 123-125 ، 140-145 یافت و بخش های کهن تر که به دوران همزیستی هندو ایرانی باز می گردد و در ان زمان پرداخته شده است و در آن می توان ایزدی قدرتمند ی را یافت که هم تراز اهوره است و به اصطلاح « میثر - اهوره » بوده است را در بند های 113 و 145 می توان پیدا کرد و افزوده های قدیم زرتشتی یعنی زمان ماد تا اشکانیان را در بند های 1 ، 49-59 ، 73-74 ، 88-94 ، 99-103 ،115 ، 119 دیده می شود و افزوده های جدید زرتشتی که در دوران ساسانی پرداخته شده است بند های 120-122 دانسته اند .
در خصوص پیشینه بسیار کهن زبان پارسی لازم است به چند نکته مهم اشاره نمایم:
۱- نخستین نمونههای به دست آمده از شعر در ایران، پیشینهشان به روزگار زرتشت پیامبر و سرودههایش در گاهان میرسد. این سرودهها به گویش گاهانی از زبان اوستایی است. همچنین از دوران پهلوانی (اشکانی) منظومههایی - مانند ایاتکار زریران (یادگار زریران) و درخت آسوریک - به زبان پهلوی اشکانی در دست است. افزون بر این نمونههایی از شعر (ترانههای خسروانی) به زبان پهلوی ساسانی یافت شدهاست. سرودهها و اشعار مانوی به فارسی میانه (پهلوی ساسانی و اشکانی) نیز در نزد اهل فن اهمیتی به سزا دارد.
۲- در میان اوراق بسیاری به زبانهای مختلف و خطوط متعدد که از تورفان سین کیانگ چین کشف شده اند، سندی به خط مانوی بدست آمد که محققین در نگاه اول، ایرانی - شرقی بودن آنرا تایید کردند و سپس قرابت آنرا –از میان زبانهای ایرانی میانه چون پارسیک، پهلوانیک، سغدی، خوارزمی و سکایی – با زبان فارسی دری تثبیت نمودند. وجود این سند ملک الشعراء بهار را واداشت تا بنویسد:
" این نوشته ها ریشه و پایهء کهن زبان دری است"
ابخشا ابر من یزدان
ابخشا ایرمن یزد وزرک
ابخشاید من فرهی گر
ابخشاهد فرهی گر من بوجاگر
ابخشاهد اشماه
ابخشاهد برابر آن
۳- کتیبهء قبر یک دختر ایرانی که در شهر "سیان چین" به خط پهلوی و زبان دری است، این کتیبه در سال 240 یزد گردی نوشته شده است. علاوه بر این (و مقدم بر این) مسکوکاتی از دورهء کوشانی در دست است که در آن به خط پهلوی نوشته شده است "خراسان خوتای."
۴-از بهترين شعرها به لهجههای فارسی ميانه که از اواخر عهد ساسانی به جا مانده است و در سدههای آغازين هجری قمری متداول بود سرود آتشکدهی کرکو در سيستان است. بنا بر روايتهای دينی کهن٬ اين آتشکده در زمان کيانيان ساخته شده و در محلی جای گرفت که معبد گرشاسب٬ پهلوان ملی ايران بود.
متن قطعه شعرنگاشتهشده در آتشکده کرکوی واقع در سیستان بدین قرار است:
فُرخته باذا روش /// خُنیده کرشسپِ هوش
همی برست از جوش /// اَنوش کن می انوش
دوست بَذآگوش /// بَذآفرین نهاده گوش
همیشه نیکی کوش /// که دی گذشت و دوش
شاها خدایگانا /// بآفرین شاهی
۵- در بارهء مقاومت شرق ایران در برابر حملهء تازیان، به این نکته باید توجه کنیم که اکثر شهر های شرق، بدون جنگ و با صلح در برابر اعراب گشوده شدند. این امر باعث گردید که بسیاری از امرا و حکام دورهء قبل، کماکان بر سریر اقتدار باقی بمانند. خانوادهء برمکیان از این جمله اند: جهشیاری در کتاب الوزراء و الکتاب می نویسد: "تا این زمان بیشتر منشیان خراسان مجوس بودند و حسابها به فارسی نوشته می شد. در سال 124 هـ ق یوسف بن عمر که حکومت عراق داشت به نصر بن سیار نامه ای نوشت و آنرا به وسیلهء مردی بنام سلیمان طیار برایش فرستاد و در آن به او دستور داد که درکارها و نویسندگی از اهل شرک کمک نخواهد. نخستین کسی که در خراسان دفتر و دیوان را از فارسی به عربی بر گرداند اسحق بن طلیق – یکی از افراد بنی نهشل – بود". در حالیکه دیوان و دفتر عراق (ایران غربی) پیش از این (در سال 75 هـ ) توسط حجاج به عربی بر گردانیده شده بود. اما در شرق، به زودی وضعیت دوباره بر حال اصلی بر گشت، چه یعقوب لیث صفاری با اعلامیهء مشهور خود "چیزیکه من اندر نیابم چرا باید گفت" زبان کتابت و زبان شعر را فارسی ساخت.
سپس سامانیان و غزنویان به این سنت تأسی جستند. در حالیکه در غرب ایران، آل بویه و وزیر معروف عضدوله – صاحب بن عباد – به فارسی ستیزی و عربی مآبی اصرار داشتند.
به هر حال، محققین به این عقیده اند که گشوده شدن شرق ایران با صلح، و ابقای امرای محلی به وظایف شان، از اسباب عمدهء رشد زبان فارسی دری در خراسان و ماوراءالنهر بوده است. میدانیم که تا اعلان استقلال خراسان توسط طاهر فوشنجی (201 هـ ق)، هیچ عامل و حاکمی بومی در غرب ایران بر مسند قدرت نبوده است.
۶-تا سدهٔ ۵ ه.ق والیان طبرستان زبان مازندرانی را با خط پهلوی مینگاشتند و سکه میزدند. دو کتیبه که به خط پهلوی در رسکِت واقع در دودانگه ساری و گنبد لاجیم سوادکوه بهدست آمده مؤید این نظر است.
۷- اولین شعر فارسی در قرن سوم میلادی در اوراق تاریخ ثبت گردیده است.زبان فارسی در اوایل اسلام درسرزمین عربستان بعنوان زبانی غنی پدیرفته شده بود. چنانچه درچهارصد کلمه بیگانه غیر عربی که در قران کریم وجود دارد، بیست و هفت کلمه آن از فارسی دری میباشد. همچنان سیصد و شصت کلمه فارسی در زبان یوگوسلاویای "بوسنیا" وجود دارد که " خانم دده توکلی" شاعره یوگوسلاویایی، دیوانی از اشعارش را به زبان فارسی سروده است. بنابر نظرات زبان شناسان بزرک کلمات فارسی همچنان در زبانهای اندونزیایی، مالزی، ژاپنی و غیره نیز نفوذ داشته است که ایجاب مطالعه عمیق زبانشناسی را مینماید.
۸- در ارتباط با نفوذ زبان فارسی در زبانهای دیگر بدنیست به پاره ای از واژه های فارسی که در زبان انگلیسی متداول است اشاره ای بنمایم:
Candy |
قندی، شیرینی |
Pajama |
پیژامه- که در اصل پای جامه بوده است، یعنی جامه یا لباسی که بر پای کنند. در ضمن بد نیست بدانید که چمدان، همان جامه دان است. |
Persimmon |
خرمالو است. یعنی میوهای که از پرس(پارس) آمده است. |
Peach |
هلو است. شکل تغییریافتهی پرسیچ یعنی میوهای که از پرس(پارس) آمده است که به پیچ تبدیل شده است |
Daughter |
دختر |
Check mate | شه مات – چه، چک به معنی شاه است که در ملتهای گوناگون به شیوه های مختلف استفاده می شود. |
Check |
چک، به معنی کاغذ یا رسیدی که انجام معامله یی در آن ضبط شده باشد. قباله، برات، فردوسی می گوید: به قیصر سپارم همه یک بیک ازین پس نوشته فرستیم و چک |
Bakhshish |
بخشش |
Post | پست |
Brother |
برادر |
Father | پدر. این کلمه به اشکال گوناگون در ملت های جهان وجود دارد که ریشه در دو واژهی خدا و پدر می تواند داشته باشد. برای نمونه: پاپ- پاپا – بابا – پادره – پیتر – پطروس– فطروس – تئودور – فئودور و غیره |
Band |
بند |
Mother |
مادر |
Bazaar |
بازار |
Caravan | کاروان |
Fairy |
پری |
Shawl |
شال |
Magic- Magi | ریشه در همان مغ ِ فارسی دارد. چون آیین ِ جادوگری یکی از ترفندهای خررنگ کن ِ مغان ِزرتشتی بوده است. بنابر این واژهی مجیک یعنی مغانه، جادوگرانه، شعبده وار |
Margarine | این یکی از کلمات فارسی است که هنوز ریشه یابی کامل نشده است. |
Musk | مُشک |
Paradise | پردیس(فردوس-عربی).گویا مرکبی از پری+دیس باشد مانند ِ تاقدیس و تندیس و غیره |
Sandal | سندل |
Pistachio | پسته- همانطور که گفتیم این واژه هم در مسافرت های خود به مناطق دیگر(اروپا) به این شکل در آمده است. |
Mummy |
مومی- ساخته شده از موم |
Orange | نارنج - ترنج - بادرنج(بادرنگ)ماندرین - تنجرین همه ی این واژه ها فارسی هستند که از طریق پرتقالیان به اروپا و حتی خاور ِ دور رفته اند. |
Jasmine | یاسمین |
Spinach | اسفناج |
Tamburine | تنبور |
Jackal | شغال |
Kiosk | کوشک – این هم یکی از قدیمی ترین واژه های فارسی است که در اصل به معنای مکان و جا می باشد. واژه های کیوسک – کاسه – کیسه – گیشه – گوشه – قصبه - خزانه - خزینه. حتی میتوان مشتقات بسیاری از آن را در زبان های دیگر یافت. مانند:
Castle - Casa- Case – Cash- Casino |
Turban |
تور بند - سربند |
Pepper | فلفل |
Sugar | شکر |
Cherry |
شکل تحریف شده ی گیلاس است - گیراس - چیراس - در ترکی و عربی کرز می گویند- به گمانم شهر شیراز هم به نوعی با این قضیه مربوط باشد. |
Jungle | جنگل |
Sterilize |
استرلیزه، از واژه ی استر "قاطر" که عقیم است و نمی زاید. قاطر از جفتگیری خر"پدر" + مادیان(اسب ماده)"مادر" تولید می شود و بنا به دلایل ژنتیکی نازاست. و در واقع عمل استرلیزه کردن هم کشتن باکتری ها و جلوگیری از زایش و رشد هرگونه باکتری است. لطیفه ای معروف داریم که: از قاطر پرسیدند پدرت کیست؟ پاسخ داد: مادرم اسب است |