دروغگو فراموشکار است
ناصر پورپیرار به مصداق ضرب المثل معروف دروغگو کم حافظه است، بارها و بارها دچار تناقض گویی های عجیب و باورنکردنی در سخنان و نوشته های خود پیرامون تاریخ ایران زمین شده است که تازه ترین نمونه آن بقرار ذیل می باشد:
وی در ستون نظرات خوانندگان وب لاگ خود و در ذیل مقاله ( اسلام و شمشیر ۳۱ ) چنین می نگارد:
نويسنده: ناصر پورپیرار سه شنبه 17 مرداد1385 ساعت: 5:27
...... من عقیده ی مستقیم خود را در باره ی قوم فارس بیان کرده ام و می توانم به شیوه ی آکادمیک اثبات کنم که هرگز در این جغرافیا و در هیچ کجای دیگر جهان قوم و سرزمین و خلیج و خلقی به نام فارس نبوده و کلیه شبه اسناد مربوط به این قوم و از جمله زبان ساختگی آن، در زمره ی جعلیات بخش فرهنگی اورشلیم از هزار سال پیش تاکنون است.
جالب است که وی ( ناصر پورپیرار) در حالی مدعی جعلی بودن کلیه اسنادی که نام پارس در آنها ذکر شده است می شود که خود وی در سخنرانی اش در دانشگاه زنجان بارها و بارها از کتیبه داریوش در بیستون برای اثبات دیدگاههای تاریخیش شاهد آورده است. به متن سخنان وی که در ذیل آمده است دقت بفرمائید:
یکشنبه 4 دی 1384
فاجعه پوریم به دستور داریوش هخامنشی بود
اظهارات پر تنشی پورپیرار در دانشگاه زنجان -
ایران ما- سودابه روزبهان- زنجان ناصر پور پیرار به عنوان یکی از فارس زبانان و مورخین دگر اندیش تاریخ باستان ایران چهره ای شناخته شده است.سلسله کتابهای او تحت عنوان کلی تاملی در بنیان تاریخ ایران؛ دوازده قرن سکوت موجب بروز مباحثات و مناقشات شدیدی در میان مورخین موافق و مخالف وی شده است.
ناصر پورپیرار در بخشی از سخنرانی خود گفت: سندی از دوران هخامنشان تحت عنوان کتیبه بیستون در دست است که در آن سنگ نوشته، شرح مقاومتهای ملل تحت ستم هخامنشیان علیه داریوش ثبت شده است.در این کتیبه از قیامهای سراسری و مستمری سخن گفته می شود که همزمان با امدن داریوش در سراسر قلمروی هخامنشیان بوقوع پیوسته و هخامنشیان نیز جهت خاموشی شورشها به شدیدیترین سرکوبها و قتل عامها متوسل شده اند.
پور پیرار افزود این نبرد جمعی علیه داریوش خودجوش نیست و به نوعی تحت کنترل یک سازمان مرکزی ضد هخامنشی قرار دارد و این سازمان به دلیل همپیمانی یهودیان با جلادان هخامنشی خواهان نابودی دشمنان خویش می باشد.
پس از متن سخنرانی ناصر خان در دانشگاه زنجان، درذیل توجه شما را به چند بند از متن کتیبه داریوش در بیستون که بطور مکرر در آنها نام پارس ذکر شده است جلب می کنم:
« متن کتیبه داریوش بزرگ شاهنشاه هخامنشی »
ستون1
بند 1- من داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه در پارس، شاه کشورها، پسر ویشتاسب، نوه ارشام هخامنشی.
بند10- داریوش شاه گوید: این (است) آنچه به وسیله من کرده شد پس از این که شاه شدم. کمبوجیه نام پسر کوروش از تخمه ما او اینجا شاه بود. همان کمبوجیه را برادری بود بردی نام هم مادر (و) هم پدر با کمبوجیه. پس از آن کمبوجیه آن بردی را بکشت، به مردم معلوم نشد که بردی کشته شده. پس از آن کمبوجیه رهسپار مصر شد، مردم نا فرمان شدند. پس از آن دروغ در کشور بسیار شد هم در پارس، هم در ماد و هم در سایر کشورها.
بند11- داریوش شاه گوید: پس از آن مردی مغ بود گئومات نام. او از پئیشی یا وودا (پی شیاووادا) برخاست. کوهی (است) ارکدیش (ارکادری) نام. چون از آنجا برخاست از ماه وی چهارده روز گذشته بود. او به مردم چنان دروغ گفت (که): من بردی پسر کوروش برادر کمبوجیه هستم. پس از آن مردم همه از کمبوجیه برگشته به سوی او شدند هم پارس، هم ماد و هم سایر کشورها. شاهی را برای خود گرفت. از ماه گرم پد 92 روز گذشته بود آنگاه شاهی را برای خود گرفت.
بند12- داریوش شاه گوید: نبود مردی، نه پارسی، نه مادی، نه هیچ کس از تخمه ما که شاهی را گئومات مغ بازستاند.
و اما در همین رابطه لازم است چند پرسش از تاریخنگار فراموشکار ( ناصر پورپیرار ) نمود:
۱- اگر همه اسنادی که نام پارس در آنها ذکر شده است جعلیات بخش فرهنگی اورشیلم هستند پس چرا حضرتعالی!! برای اثبات نقطه نظرات خود در مورد هخامنشیان به کتیبه داریوش در بیستون که بارها و بارها نام پارس درآن ذکر شده است و طبعا می بایست طبق فرمایشات خودتان از زمره همین جعلیات باشد، استناد می کنید؟!!!
۲- اگر کتیبه بیستون را بعنوان یک سند تاریخی قابل استناد قبول دارید وبه همین خاطر از متن آن سود می برید ، پس چرا در جای دیگری بطور کلی فراموش می کنید که این سند متعلق به بیش از دو هزار سال قبل است و لذا نباید بطور مضحکی ادعا کنید که در هیچ کجای جهان !!! نام قوم و سرزمینی بنام پارس وجود نداشته است!!!
+ نوشته شده در پنجشنبه نوزدهم مرداد ۱۳۸۵ ساعت 13:58 توسط آنتی پورپیرار
|