تحقيقي پيرامون قوم ماد
|
پورپيرار مدتیست می کوشد به هر حيلت به خوانندگان خود چنين القاء کند که،قومي بنام ماد در پهنه تاريخ وجود نداشته است !!!: آقاي هيوا ،هنوز نشانه اي از قوم ماد به هيچ صورت، حتي در اندازه خشت شکسته ای نيافته ايم. ( نويسنده : ناصر پورپيرار، جمعه 12 اسفند 1384 ساعت 6:50)
« تاکنون باستانشناسي کم ترين اثري از مادها نيافته و اثبات حضورتاريخي آنهاتا امروز غير ممکن بوده است » ( نويسنده: ناصر پورپيرار، يکشنبه 21 اسفند 1384، ساعت 5:55 )
وی در حالی اين سخنان را اظهار می دارد که گويا پاک فراموش کرده است قبلا در کتاب " برآمدن هخامنشيان " خود اينگونه به تعريف و تمجيد از قوم ماد پرداخته است:
« جديدترين اين تمدنها، تمدن ماد، لااقل به 700 سال پيش از ظهور هخامنشيان به دور مي رود.» ( صفحه 34)
و درباره وسعت امپراتوري مادها چنين قلمفرسايی نموده است:
وسعت امپراتوري مادها، که اقوام و عادات و زبانها و سنن بسيار متنوعي را در محدوده اي بسيار وسيع، از جنوب رود ارس تا همدان و ري و ناحيه شمالي دشت کوير مي پوشانده است، به قول دياکونوف لااقل اقوام اصلي کوتي، لولوبئي، مهراني، هورياني و کاسي را بيش از سه هزاره پيش، در اتحاديه ماد بطور مسالمت آميز گرد هم آورده بود ... » (صفحات 37و 38) و با استناد به يافته هاي باستانشناسي تمدن مادها در تپه مارليک نوشته است:
« يافته هاي مارليک ... همراه يافته هاي اتفاقي در حسنلو، سيلک، سيستان و غيره نشان مي دهد که در هر مرکز شناخته شده ايران کهن که کلنگي بزنيم با درخشندگي خيره کننده اي از تمدن باستانشناسي اقوام مختلف ساکن اين سرزمين، پيش از ظهور هخامنشيان، روبرو خواهيم شد.» ( صفحه 35)
و اما آيا براستی سخن پورپيرار در خصوص عدم وجود هرگونه اثری از مادها تا چه حد، با واقعيات دنيای پيرامون حد سازگاری دارد: |
1- در كتيبه تيگلات پيلسر [Tiglat Pieser] كه تقريبا در قرن هشتم پيش از ميلاد نوشته شده است،از دولت ماد ذکر به ميان آمده است.
2- در كتيبه ديگري كه مربوط به زمان سلمنرسوگون [Salamonassar sargon] (731-713 قبل از ميلاد) است، او افتخار ميكند كه هنگامي كه نام وي را در دورترين شهرهاي ماد ميشنيدهاند، مردم از شنيدن نام وي وحشتزده ميشدهاند.
3- سناخريب [Sennacherib] و آسرهدون [Esarhaddon] (680-669 ميلادي) در آثار خود به ناحيه ماد اشاره كردهاند.
4- در كتاب دوم تورات نوشته شده است كه در سال نهم هيوشيع [Hoshea] ملكه آشور، شومرون [Samoria] را تسخير كرد و اسراييل را به اسارت به آشور برد و آنها را در شهرهاي حلح [Halah] و حابور [Habor] در كنار رودخانه گوزان و شهرهاي ماديها مستقر كرد.
5- اطلاعات پراكندهاي درباره مادها در آثار مولفان يوناني قرن پنجم قبل از ميلاد موجود است. هكاته ميلتي و ديونيس ميلتي كه كتابي دربارهي داريوش اول نوشتهاند و دربارهي مادها نيز مطالبي گفتهاند.
6- مطالبي درباره مادها در " نمايشنامه تراژدي پارسيان " تاليف آشيل و غيره ديده ميشود.
7- براي نوشتن تاريخ سلسله ماد اولين بار در نيمه دوم قرن پنجم قبل از ميلاد هرودوت مورخ يوناني كوشش كرده است.
8- روايات مورخين يوناني حاکي است که شهر هگمتانه در دورهٔ مادها (از اواخر قرن هشتم تا نيمهٔ اول قرن ششم قبل از ميلاد)، مدتها مرکز امپراتوري مادها بودهاست و پس از انقراض آنها نيز به عنوان يکي از پايتختهاي هخامنشي (پايتخت تابستاني و احتمالاً محل خزانهٔ آنها) به شمار ميرفتهاست.
9- ديگر مورخين يوناني چون پليبيوس، کنزياس، ژوستين و گزنفون نيز دربارهٔ هگمتانه مطالبي جمع آوري و بيان کردهاند.
10- در کتاب تورات / دانيال/ رويای قوچ و بز آمده است :
15) وقتي سعي ميكردم معني اين خواب را بفهمم، ناگهان وجودي شبيه انسان برابر من ايستاد، 16) و صدايي از آنسوي رودخانه اولاي شنيدم كه گفت: «اي جبرئيل، معني اين خواب را به دانيال بگو. 17) پس جبرئيل بطرف من آمد و من وحشت كردم و رو به زمين افتادم. او به من گفت: «اي انسان خاكي بدان كه آنچه ديدي مربوط به زمان آخر است. 18) در حالي كه او سخن ميگفت من بيهوش بر زمين افتادم ولی او مرا گرفت و بلند كرد 19 ) و گفت: «آمده ام تا بگويم در روزهاي سخت آينده چه پيش خواهد آمد. آنچه ديدي مربوط به زمان تعيين شده آخر است. 20- آن قوچ دو شاخ را كه ديدي، پادشاهي ماد و پارس است.
11- در کتيبه معتبر بيستون بند6 12-17آمده است : داريوش شاه گويد:
اينست سرزمينهايي كه به بخشايش اهورامزدا به من رسيده است و من در اين سرزمينها شاه هستم: «پـارسَـه» (پارس)، «اووْجَـه» ، «بابيروش» (بابل)، «اَثـورا» (آشور)، «اَرَبـايَـه» (عربيه)، «مـودرايَـه» (مصر)، «تْـيَـئييْ دْرَيَـهْـيا» (دريانشينان)، «سْـپَـردَه» (اسپارت/ سارد/ ليـدي)، «يَـئـونَـه» (يونان)، «مـادَه» (ماد)، «اَرميـنَه» (ارمنيه)،«كَـتـپَـتوكَـه» (كاپادوكيه/ آناتولي مركزي)، «پَـرثَـوَه» (پارت)، «زْرَكَه» (زَرَنگ/ سيستان)، «هَـرَئيـوَه» (هرات/ آريان)، «اووارَزمييْ» (خوارزم)، «باخْـتْـريش» (بلخ/ باكتريا)، «سُـگودَه» (سُغد)، «گَـدارَه» (قندهار)، «سَـكَـه» (سكا)، «ثَـتَـگوش» ، «هَـرَئووَتيش» ، «مَـكَـه» (مَكا/ مُـكران/ جنوب بلوچستان). روي هم 23 سرزمين.
12- در کتيبه معتبر بيستون بند 10 26-35 آمده است: داريوش شاه گويد: ...... هنگامي كه كمبوجيه رهسپار مصر شد؛ مردماني پيمانشكن شدند و در كشور، در پارس و در ماد و ديگر سرزمينها دروغ فراوان شد.
13- در کتيبه معتبر بيستون بند 12 43-48 آمده است: داريوش شاه گويد: اين پادشاهي كه مُـغ گَئومات از كمبوجيه گرفت، از ديرباز به دودمان ما بايسته بود. مُغ گَئومات بر پارس و ماد و ديگر سرزمينها دست انداخت و آنها را از كمبوجيه گرفت و از آن خود كرد. او شاه شد.
14- در کتيبه معتبر بيستون بند 13 48-61 آمده است : داريوش شاه گويد: هيچ مردي، نه پارسي و نه مادي و نه كسي از دودمان ما نبود كه شاهي را از دست مُغ گَئومات بازپس گيرد. مردم از او بسيار ميترسيدند چرا كه او كساني كه برديا را از پيش ميشناختند، ميكشت.
|
توضيح : ناصر پورپيرار به دفعات از کتيبه بيستون بعنوان يک " سند تاريخی " و سنگ نبشته غير مجعول ( واقعی ) نام برده است : ۱- ناصر پورپيرار ( سخنرانی در دانشگاه زنجان سال ۸۴ ) : سندی از دوران هخامنشان تحت عنوان کتيبه بيستون در دست است که در آن سنگ نوشته، شرح مقاومتهای ملل تحت ستم هخامنشيان عليه داريوش ثبت شده است
۲- اين ها مسائل فرعی بسيار جذابی است که راه گشايی به جزييات آن، مستلزم ورود دوباره اين بار غير تبليغاتی، عالمانه و آکادميک به اسناد باقی مانده از هخامنشيان و در راس آن ها مندرجات تورات، گل نبشته کورش کتيبه ها ی بيستون و سنگ نبشته های غير مجعول هخامنشی است؛(ناصرپورپيرار- مدخلی بر ايران شناسی بی دروغ و بی نقاب، ۴۹) |
سرزمين ماد كه در كتيبههاي عصر هخامنشي تحت عنوان «مادا» و در آثار مورخان يوناني «مذيا» آمده است،
در كتيبه سلمانسر سوم مربوط به سال 835 پيش از ميلاد «آماداي» ذكر شده است. پس از اين زمان در آثار آشوريان و نوشتههاي بعدي مربوط به بينالنهرين تحت عناوين «ماتاي» و «ماداي» آمده است. شايد در تعابير وسيعتر و برداشتهاي ديگر با «اومان ماندا» كه به كل سرزمينهاي شمال غربي ايران اطلاق ميشود، گفته ميشده است.
اومان ماندا به جايي گفته ميشده است كه در سده هشتم پيش از ميلاد شخصي به نام ديوكس قبايل ايراني را متحد كرده و دولتي را به وسيله اين اتحاد به وجود آورد. ولي به طور كلي تا چه اندازه و به چه مسافتي آشوريان بر اثر حملات نظامي خود به سرزمين ماد و به طرف شرق بينالنهرين پيشروي كردهاند، مورد اختلاف مورخين است.
آثار معماری ماد :
معماري مادي را در دو بخش بررسي مي کنيم.
الف)معماري صخره اي : که در دامنه کوهها و صخره ها ايجاد گرديده اند .
ب)معماري معمولي به اين آثار در محلهايي بنام تپه نوشيجان ملاير گودين تپه باباخان تپه هگمتانه زيويه و ... قرار دارند که در کاوشهاي باستان شناسي بدست آمده است.
الف ) معماري صخره اي :
ايجاد حفره و وسعت دادن آن فضاي مورد احتياج مثلا خانه و يا آرامگاهي ايجاد شود . حاصل اين عمل مبارزه جويانه انسان با کوه و صخره را که براي دستيابي به فضايي استوار و ماندگار انجام مي شود معماري صخره اي مي ناميم .
به عبارت ديگر معماري صخره اي از مصالح آزاد و معمولي ساختمان به وجود نمي آيد بلکه از صخره طبيعي است و در جهت عکس معماري آزاد ومعمولي عمل مي کند .
آثار معماري صخره اي مادها اکثرا در نواحي غرب ايران (کردستان – آذربايجان غربي – کرمانشاهان)و همچنين در بخشي از خاک عراق (کردستان عراق)پراکنده است اغلب جنبه مذهبي دارند . آنها با عناوين آرامگاهها (مقابر)صخره اي مادي شناخته شده اند و اين آرامگاههاي صخره اي بر حسب نوع نماي ورودبشان به ترتيب زير تقسيم بندي مي شوند.
1- آرامگاههايي که در نماي ورودي آنها ستونهاي آزاد نمايان است
مانند:فخريکا (فقره قا) نزديک انديرکاش در حدود پانزده کيلومتري شمالشرقي مهاباد، فرهاد و شيرين در نزديکي صحنه در کرمانشاه، دکان داود در سرپل ذهاب و کور و کچ (پسر و دختر) در نزديکي سورداشي سليمانيه عراق.
2- آرامگاههايي که در دو طرف نماي ورودي آنها دو نيم ستوم قرار داردسر ستون آنها مبدل به قسمت برجسته اي مي گردد.
مانند: داو و دختر در نزديکي فهليان فارس و آخور رستم در 8 کيلومتري جنوب تخت جمشيد و مقبره قيزقاپان در نزديکي شهر زور در سورداشي سليمانيه عراق در اين زمره اند.
از نقش نماي اين مقابر صخره اي مي توان تا اندازه اي به شکل ساختمانهاي آن زمان پي برد. اگر اين آرامگاهها را از نظر اصول ساختماني مطا لعه کنيم درمييابيم که نماي آنها شباهت به درون سا ختمان ميگردد ودر زمستان بر عکس نور خورشيد به علت تا بش متمايل خود وارد ساختمان مي شود و اين ايوان به صورت پناهگاهي براي جلوگيري از برف وباران است. کاخهاي تخت جمشيد نيز از روي همين اصل ساخته شده اند واين اصل حتي امروز هم در ساختمانهاي ايران رعايت مي شود .
اين آرامگاهها شامل يک مدخل ورودي و يک يا دو اتاق بودند . گاهي اين دو اتاق روي هم قرار مي گرفتند مانند آرامگاه ((فرهاد و شيرين)) و گاهي درکنار هم قرار داشتند و بوسيله ستونهايي درداخل آرامگاه از يکديگر جدا مي شدند مانند آرامگاه (( فخريکا)) (فقره قا) . در اين نوع بناها يک يا دو يا سه قبر کنده مي شد و در بعضي از آنها مانند آرامگاه ((دکان داوود)) تاقچه هايي نيز براي قرار دادان نذريها و هدايا در ديوار اتاق ها تراشيده مي شد.
ستون هاي اين آرامگاهها گرد هستند و پايه آنها نيز به صورت بشقاب مدور و وارونه است و گاهي در زير آن بشقاب نيز پايه مربعي قرار داده مي شود و بعضي اوقات يک نوار کوچک آن دو نوار را از هم جدا مي کند . سر ستونها نيز به صورت لوحه هاي مربعي هستند و گاهي به تقليد از سر ستونهاي چوبي به شکل برگ خرماي چهار پر در مي آيند. گاهي ستون به ديوار مي چسبد و صورت نيم ستون به خود مي گيرد.
نقشهاي تمامي اين آرامگاهها به صورت برجسته است و به همين دليل روي آن يک نوع سايه و روشن به وجود مي آيد . در پايين نماي آرامگاه ((دکان داوود)) پيکر انساني در حال ايستاده با خصوصيات قومي روي تخته سنگي نشان داده شده که ((برسمي))در دست چپ دارد و دست راست خود را براي نيايش بلند کرده است . در قسمت بالاي نماي آرامگاه ((فرهاد و شيرين )) در صحنه بين کرمانشاه و همدان خورشيد به شکل دايره اي بالدار تصوير شده است.
سقف آرامگاه قيز قاپان (رباينده دختر) که در کوههاي استان سلمانيه عراق در سنگ تراشيده شده تقليدي است از سقف ساختمانهاي چوبي. در بالاي نيم ستونها که مقابل در ورودي آرامگاه قرار گرفته است سه نقش ديده مي شود که نقش آنها خيلي برجسته نيستند و گيرشمن معتقد است که احتمالا نشانه هاي ((اهورامزدا))و ((ماه)) و((آناهيتا)) باشند . در بالاي مدخل دو مرد در حال ايستاده نقش شده اند و در ميان آنها آتشداني است . در دست اين مردان کمانهايي قرار دارد شايد اين رسم در ميان ايرانيان بود که کمان را علامت نيروي پادشاهي مي دانستند.
آرامگاههاي صخره اي سکاوند در فاصله کرمانشاه و لرستان قرار دارند. شکل اين آرامگاهها از نظر معماري ساده تر از بقيه است و شايد بتوان تصور کرد که ((استودان)) باشند. بالاي يکي از آنها نقش برجسته اي است با هيکل بزرگ و دو هيکل کوچک آدمي درپيرامون آتشدان.
اين آرامگاهها از نظر معماري بسيار ساده اند و فاقد هر گونه ستون يا نيم ستون درنما هستند.
آرامگاه صخره اي ((دآو و دختر)) که در ارتفاع تقريبي 300 متر واقع شده در سنگ کوه تراشيده شده و مرکب از دو اتاق است. نماي آن از هر طرف مدخل ورودي يا دو نيم ستون تزيين شده . پايه اين ستون ها مرکب از بالش ضخيمي است که روي دو سکو قرار گرفته است. ساقه ستونها فاقد تزيين و صاف است و حماله سنگي ستون از هر طرف به مارپيچي منتهي مي گردد.پروفسور رومن گيرشمن اين مقبره را متعلق به امراي نخستين سلسله هخامنشي مي داند.
آرامگاه صخره اي (( دکان داوود)) که در سه کيلومتري جنوب شرقي سرپل ذهاب واقع شده در هر طرف مدخل ورودي آن يک سر ستون ديده مي شود ولي ساقه ستونها شکسته و از بين رفته است در قسمت پايين دخمه در محلي که براي ايجاد نقشه برجسته آماده شده نقشي ديده مي شود که مربوط به تشريفات مذهبي است و مردم آنرا (( کل داوود)) يا ((سنگ يادگار داوود)) ميدانند.
ب ) آثار معمولي (آزاد):
از آثار معماري دوران حاکميت مادها آثار سالم و کاملي به جاي نمانده به جز مواردي که از طريق کاوشهاي باستان شناسي در چند دهه گذشته يافت شده است . البته اين آثار از اهميت قابل توجهي برخوردارند. و در واقع مي توان آنها را به دو گروه تقسيم کرد گروهي که از روي نقوش برجسته هاي آشوري بجاي مانده و از آنها به صراحت ياد شده و گروه ديگر هم آثار آنها از زير لايه هاي خاک بيرون کشيده شده است.
اگر بپذيريم آثار معماري تپه سيلک کاشان متعلق به مادها باشد شايد بتوان گفت که قديميترين اثر معماري اين دوره است و گيرشمن معتقد است که :يکي از امرا مقر باشکوهي در قله تپه اي مصنوعي بنا کرد و آن بوسيله ديواري محاط و داراي برجها بوده است.
تپه نوشيجان : اين تپه در 60 کيلومتري جنوب همدان و 20 کيلومتري غرب ملاير واقع شده است.در اين تپه آثاري کشف گرديد که بنا به اعتقاد ديويد استروناخ متعلق به زمان مادها است و بقاياي اين آثار عبارتند از :1-بناي قديمي جبهه غربي 2-تالار ستوندار آپادانا 3-تالار مرکزي يا معبد مرکزي 4-اتاقها و انبارها 5-تونل 6-حصار دژ نوشيجان
بناي قديمي جبهه غربي : اين بخش از احداث تالاري ستوندار ساخته شده است با دو بخش که ورودي آنها از جبهه شرقي است.اتاق اصلي مستطيل شکل است و دسترسي آن از اتاق مجاور امکان پذير است.مدخل اين اتاق پس از تالار ستوندار توسط ديوار غربي تالار ستوندار مسدود شده است.بقاياي آتشداني در ضلع جنوبي اتاق مستطيل شکل نشانگر مراسم نيايش آتش است.و تا اين تاريخ مي توان پذيرفت که اولين مراسم نيايش آتش در فضاي بسته در تپه نوشيجان انجام مي گرفته است.تاقچه ها و سکوهاي اين اتاقها قابل ملاحظه هستند.
تالار ستوندار(آپادانا): اين بنا بر روي صفه اي از خشت ايجاد گرديده و شالوده آن بر بنياد شفته ريزي با ملات و گل و کف سازي نهاده شده است.ابعاد 10*20 متر است و سه رديف 4 تايي ستون چوبي داشته که بار سقف را تحمل مي کرده است.اثري از ستونها باقي نمانده به نظر حفار احتمالا اطراف تمام ستونها را با خشت خام و با ملات اندود کرده بوده اند . هر يک از پاي ستونها از 6 عدد خشت خام که به صورت مضاعف چيده شده بوجود آمده که ارتفاع آن حدود 105 سانتي متر بوده است . در ضلع جنوبي داخل تالار بقاياي يک سکوي نشيمن به چشم مي خورد . اين نوع تالار ستوندار بعدها در معماري هخامنشي به عنوان اصلي ترين پلان مشخصه معماري کاخها مورد استفاده قرار گرفته است
معبد اصلي : فرم اين معبد به صورت چليپاست و مصالح مورد استفاده در آن مشابه ساير ساختمان هاي مورد اشاره است. اين بنا مهمترين ساختمان دژ نوشيجان است. معبد از دو اتاق مجاور و مقابل و در ارتباط با يکديگر ساخته شده است.در گوشه شمالي سرسرا و در داخل بناي اصلي پايه آتشدان و محراب معبد قرار دارند. در داخل معبد در سطوح ديوارها پنجره نماهايي ديده مي شوند که اصطلاحا پنجرههاي کور(دروغين) ناميده مي شوند و شباهت تمام عياري با پنجره هاي کور کعبه زردشت در نقش رستم (دوره هخامنشي) دارند.
اتاق و انبارها: اين بخش که در ضلع شرقي تپه قرار گرفته داراي چهار اتاق طويل و در اتاق در مبادي مدخل ورودي است و به نوعي همه اتاقها از نظر عملکرد به هم وابسته هستند.
تونل : در بخش شمالي مجموعه تالار ستوندار و در امتداد شرق و غرب حفره اي سردابي شکل کنده شده که در عمق 3 متري به صخره منتهي مي شود. ارتفاع اين حفره يا تونل پله دار 170 سانتي متر و در پهنا 180 سانتي متر است اين تونل از سطح طبيعي تپه به طرف غرب به صورت شيب دار و در طول 20 متر حفر شده است.احتمالا احداث آن مربوط به آخرين دوره سکونت در دژ مادي نوشيجان است و ايجاد آن بيشتر جنبه امنيتي داشته است.
آثار معماري تپه نوشيجان از اهميت ويژه اي برخوردار است.به کارگيري مصالح بوم آورد (محلي) استفاده از قوسهاي نيم بيضي در بخشهاي مختلف بنا ايجاد يک مجموعه منسجم و زيبا که بعدها بويژه در معماري زمان هخامنشيان تاثير قابل ملاحظه اي را گذاشت.
معماري گودين تپه: اين محل در 6 کيلومتري شهر کنگاور واقع شده است . آثار طبقه اول اين تپه متعلق به دوران مادها است. آثار مکشوف در آن نشان مي دهد که اين تپه احتمالا يکي از قلعه هاي بزرگ دفاعي بوده است.
قلعه از خشت خام ساخته شده و داراي ديوار ستبري است که در آن دو برج دفاعي قابل ملاحظه است . اين برجهاي دفاعي درست در کنار تپه مشرف به رودخانه ساخته شده بوده است که ارتفاع آن از سطح رودخانه در حدود سي متر است و در زمان آباداني منظره باشکوهي داشته است . در داخل قلعه درست پشت برج غربي بقاياي يک آشپزخانه و انبار ديده مي شود. با خمره هاي بزرگ ذخيره غلات اجاق و تنور در آن . اين اتاق بزرگ دلالت بر اين دارد که در روزگار آباداني پذيرائيهاي بزرگ و باشکوهي در سالن بزرگ قلعه (دژ) انجام مي گرفته است و غذاي آنها در اين آشپزخانه بزرگ و وسيع تهيه مي گرديده است.
تالار بزرگ دژ يا سالن تشريفات حداقل در حدود 28 مترطول و 24 متر عرض دارد سه طرف آن توسط ديوار محصور گرديده و در کنار ديوارها سکوهائي براي نشستن مدعوين يا حکام مادي که با فرمانرواي خود کارهائي داشته اند. ساخته شده است. سکوي فرمانروا در ضلع شمالي با بقيه سکوها متفاوت است. و در مقابل آن بخاري يا آتشدان جهت گرمايش تعبيه مي شده است .سقف اين تالار عظيم توسط 31 ستون چوبي که داراي پايه سنگي خشن و نامنظمي هستند نگاهداري مي گردد. ستونهايي در پنج رديف و در هر رديف 6 ستون و يک ستون اضافي ديگر در گوشه جنوب شرقي . شباهت اين تالار و تالار ستوندار نوشيجان کاملا هويداست.
از آثار معماري دوره ماد بايد از تپه هگمتانه و تپه زيويه در سقز (کردستان) و باباجان تپه در نزديکي نورآباد لرستان نام برد. آثار باباجان شامل يک مجموعه ساختماني بزرگ است که نوع و شيوه معماري ماد را بخوبي نشان مي دهد.
((پولي بي)) نويسنده قرن دوم ق.م درباره اکباتانه اطلاعاتي ارائه مي دهد که با ماهيت داستان هرودوت مغايرت ندارد. به گفته او اکباتانه از لحاظ شکوه و زيبايي وصف پذير نبوده و درون آن شهر کاخي قرار داشت که محيطش بيش از يک کيلومتر بود.تمام قسمتهاي چوبي بنا از چوب سدر يا سرو بود... تيرهاي سقف و ستونهاي سردرها و دالان ها از طلا پوشيده شده بودو سفالها از نقره خالص بود اين گفته پولي بي شايد سخن گزاف آميزي نباشد که کاخهاي زيباي اکباتانه شاهد ثروت عظيم بانيان نخستين آن است و اين بانيان کساني جز شاهان مادي نبودند.
با توجه به مطالب فوق الذکر در محدوده فعلي تپه 25 هکتاري هگمتانه يک شهر يا دژ باستاني قرار دارد که تاکنون جبهه شرقي آن و نيز قسمتي از منطقه جنوبي آن شناسايي و کاوش گرديده است. شهر داراي حصاري خشتي به عرض 9 متر وارتفاع 10 متر است. حصار از بيرون داراي جرز و نماي بسيار زيبا که طول و عرض آن بين 1*2-3 متر است .بدنه خارجي حصار با گچ اندود شده است ولي بخش داخلي حصار ساده است. در فاصله نيم متري حصار و در قسمت داخل شهر جوي آبي با آجر احداث شده است.
شهر داراي معابر متعددي است به عرض 5/3 متر است که موازي هم هستند و در جهت شمال غربي – جنوب شرقي احداث شده است . هفت معبر شناسايي شده است. معابر شهر در فاصله 35 متري هم قرار دارند و ابنيه در دو رديف در حد فاصل آنها ايجاد گرديده اما معابري نيز در فاصله 5/17 متري کشف گرديد که مجموعه معماري آنها در يک رديف کنار هم ساخته شده بدين ترتيب شهر داراي دو منطقه معماري است
آثار معماري مادي در نقوش برجسته آشوري:
در نقش برجسته هاي آشوري به تعداد زيادي دژ اشاره شده است که آنها را بر روي سنگهاي دورو شاردکين نقش کرده اند . اين مسئله حکايت از اين امر دارد که آشوريان در نبردها و حملات ويرانگرانه اي که به سرزمين ماد داشتند آثار معماري آنها بويژه دژهاي مادي را ويران و براي اطلاع و عبرت ملل همجوار به آنها اشاره مي کردند و حتي شرحي درباره چگونگي تسخير و ويراني آنها ارائه مي دادند. اين دژها کم نيستند شايد روزي در لاي خروارها خاک آثار معماري جالب توجه آنها کشف گردد ديگر اينکه شايد همين تپه زيويه باباجان تپه گودين تپه هر کدام يکي از آنها باشند . اين دژها که در نقوش برجسته آشوري به آنها اشاره شد عبارتند از:((دژ کيشه سو)) دژ خارخار و ...
بيشتر مفرغها و زيورهاي بدست آمده از تمدن ماد را باستان شناسی به نام آندره گدار کشف کرده است. از حسنلو، زيويه و مارليک آثار طلا بدست آمده است.
کاسه هاي حسنلو داراي ظرافت بسيار و کلي گويي است. انسانهاي سوار بر ارابه، نقوش جانوري، تنوع حرکات و... در اين آثار ديده ميشود.
يک جام تلفيقي در املش و يک سري سنجاق مليله کاري با نقشهاي اهورامزدا، بودا و گيل گمش از نقاط مختلف بدست آمده است. جام زرين مارليک و ساير ظروف مارليک نيز حيوانات و اسفينکس را به نمايش ميگذارند. آثار زرين زيويه و مارليک به نوعي پيکرسازي يا برجسته کاري روي طلا به شمار ميروند.
به طور کلي نقوش مادها به دو دسته تقسيم ميشود:
1) ترسيم حيوانات تلفيقي و عجيب و اغراق در آنها و گاه تلفيق آنها با تزئينات هندسي
2) تزئينات و علايم ديني مانند درخت زندگي بودا، داستانهاي اهورامزدا و...
![]()
مطابق منابع کهن آشوري و يوناني و ايراني از 275 قبيله کوچکتر مادي ديگر سخن گفته اند به عنوان مثال مي توان از کردوخي ها ، ميتاني ها ، ساگارتي ها، کرمانجها و پارتاکانيان (يعني مردمي که درکنار رود زندگي مي کنند) نام برد.
از لابلاي کتيبه بيستون و کتيبه هاي ديگر مي توان به سازمان قبيلگي جامعه مادي پي برد:
نمانه:خانه/ويس:قريه/زنتو:طايقه/دهيو:کشور
از سال 673 ق م در اسناد آشوري ها از کشور ماد نيرومند سخن مي رود که نشان از به رسميت شناخته شدن موجوديت دولت مادها از طرف آشوري ها است.
آثار تپه گيان ،سيلک و گنج زيويه مجموعه هايي هستند که از روي آنها مي توان درباره هنر ماد صحبت کرد.
1-آثاري شبيه مفرغ هاي لرستان و نقش هاي روي سفال که حيوانات خارق العاده است و گاهي هم صورت هندسي دارند.
2-آثار گنجينه زيويه که در سقز پيدا شده است.(گنجينه زيويه پس از جنگ جهاني دوم در زيويه نزديک سقز در 120 کيلومتري جنوب درياچه اروميه کشف شد.اين گنيجينه شامل اشياي بي شماري از طلا ، مفرغ يا عاج بود . به گفته دکتر بارنت نشان داده است که آنها را در يک تابوت مسي نهاده و در آخرين ربع سده هفتم ق م دفن کرده بودند.فهرست اين اشيا از اين قرارند:
-دسته زرين و گلي به صورت يک عقاب افسانه اي
-سينه بند زرين مزين به درخت زندگي در مرکز ، بزهاي کوهي و چند گاو بالدار با سر آدمي و خرگوش و گربه
-پلاک زرين
-قاچ زرين
3-مقبره ها و گورستان هاي سنگي :
الف- مقبره سگوند در جنوب کرمانشاه که رف دارد .(بيشتر مقبره هاي صخره اي يک نوع رواق دارد که بر ستون استوار است)
ب- مقبره فخريکا
ج-مقبره صخر ه اي نزديک صحنه
د-مقبره صخره اي دکان داود در نزديکي کرند غرب استان کرمانشاه فعلي
ه-دو مقبره صخره اي ديگر در نزديک سليمانيه معروف به قيز قپان (دختردزد)و ديگري کوروکيج(دختر و پسر)
مهمترين هنري که به مادها نسبت مي دهند طلا کاري است.
نقش برجسته مادي

روستای اسحاق وند در بخش هرسین کرمانشاه
فردي درحال انجام مراسم نيايش درمقابل يک اتشدان . مرد لباس اهالي غرب ايران ( مادي ) را به تن دارد .
زمان ساخت : ق 6-7 ق م
نقش برجسته مادي

نقش برجسته هاي دو مرد بر بالاي درب گور دخمه موجود است.
قيزقاپان تپه در کردستان عراق نزديک روستاي سورداش
زمان ساخت: ق 6و7 ق م
